آرشیو
طراح قالب
Tebyan

قصه ي ساناز خانم..نويسنده ي كوچولوي وبلاگ ما...

يكي بود يكي نبود
 در جنگلي تاريك درنزديكي صبح جوجه ي قهوه اي رنگي گريه مي كرد!!!
اون جوجهي قهوه اي رنگ خيلي غمگين بود:چون يك جوجه ي ديگه توي جنگل بود وهمه اون جوجه رو كه صورتي رنگ بودخيلي دوست داشتن وبه اون بيشتر اهمييت ميدادن .
جوجهي قهوه اي اسمش tam بود وجوجه ي صورتي اسمش tili بود!!!

وقتي كه صبح شدمادرtam گفت:پسرم برو وبرامون آذوقه جمع كن !!!
Tamخيلي عصباني شد وگفت:آخه چرابهtili نميگن كه بره آذوقه جمع كنه ؟؟؟آخه چراپدرtili براشون آذوقه جمع ميكنه چرابهtili نميگن كه بره وبراي پدر ومادرش آذوقه جمع كنه؟؟؟

خلاصه tam هميشه به tili هسوديش ميشد!!!



ماهمگي اين داستان رو براي شما نوشتيم
تامتوجه شويدكه هسودي كردن به ديگران خيلي بده


برچسب ها :

برچسب ها :
ايران =لر+ كرد + آذري+ بلوچ+مازني+ گيلكي+ خوزي+ بختياري+ افغان+ تاجيك+ فارس

يه روز يه ايرانيه بود كه ترك بود ، يا نه ! راستشو بخواين آذري بود .مثل خواهر و برادر ما بود . اسمش ستار خان بود . يا شايد هم باقر خان بود . هر چي بود و هر كي بود خيلي شجاع بود ، خيلي حميت داشت ، خيلي نترس بود ، يكه و تنها از پس ارتش حكومت مركزي براومد . جونش رو گذاشت كف دستش و سرباز راه آزادي وطن و مشروطيت شد،شد  شيخ فضل الله نوري براي من و تو ، براي ايران من و تو ، براي اينكه من و تو و فرزندان من و تو در اين مملكت ، آزاد زندگي كنيم فداكاري كرد . براي من و تو فدا كاري كرد.

يه روز يه ايرانيه بود ، يه رشتي ، آره ، يه روز يه رشتيه بود ، اتفاقاً آخوند هم بود . اسمش ميرزا كوچك خان بود . ميرزا كوچك هم براي عنان انداختن بر گاو وحشي قدرت مطلقه تلاش كرد . براي اينكه كسي در اين مملكت ادعاي نكند مبارزه كرد . اينقدر مبارزه كرد تا جونش رو فداي ايران من و تو كرد.

يه روز يه لره بود ، يه ايراني لر ! برادر هم ميهن من و تو بود . امام روح الله خميني بود. جونش رو براي آزادي و سعادت ايران من و تو گذاشت كف دستش با نظام شاهنشاهي مزدورو پليد مبارزه كرد ..

آري يه روز بود كه همه ما يكي بوديم . ترك و لر و رشتي و اصفهاني و عرب نداشتيم . تا اينكه دشمن اومد و رمز بقاي ما رو كشف كرد و قفل اتحاد من و تو رو شكست . توي دهن من و تو انداخت كه بگيم يه تركه بود ... يه لره بود ... يه رشتيه بود ... يه عربه بود.وغافل ازخدا يه آخوند بود...... عاقبتش چي !؟

ما شديم ايني كه شديم. باوجود اينكه ولي امرمون رهبرماحرام ميدونه براي هم جوك ميسازيم تا به دشمنانمان بگوييم آسوده بخوابيد كه ما خود با هم درجنگيم. تا دشمن سر راحت بر زمين گذارد و خيالش راحت باشد كه من و تو هرگز ديگر "ما" نميشويم . آري . اين بود كه ما از هم گسستيم تا دشمن نيازي به گسستنمان نداشته باشد . اين بود كه ايران ما شد ايرانستان. كه هر گوشه اش سازي كوك مي كند و به سمتي مي رود

در اوج بيچارگي تهراني ها ، تبريزي ها مينشينند و نظاره مي كنند و تلافي "يه روز يه تركه بود " را در مي آورند. در كشاكش بلاي زمين و آسماني تبريزي ها ، تهراني ها ، خم به ابرويشان نمي آورند. به گرفتاري هم خوشيم و باكمان نيست كه دشمن ما را اينگونه متفرق مي خواهد

آري ! خواهرم ، برادرم ، هم ميهن آزاده ام ، تا روز كه همه يكصدا نگوييم " يه روز يه ايرانيه بود ... " هرگز شكست دشمنمان را نخواهيم ديد . بياييد همه با هم يكصدا فرياد بزنيم : يه روز همه ما ، با هم ، همصدا و هم آهنگ بر دشمنان اتحاد و همبستگي مان خواهيم شوريد برابرقدرت هاي مستكبرشرق وغرب و پشتش را بر زمين خواهيم زد

برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 260365
تعداد نوشته ها : 199
تعداد نظرات : 4
Rss