چاپلوسي و تملق- نماد ديگر اشرافيت درباري، تشكيل حلقهاي از چاپلوسان حرفهاي به دور اعليحضرت، علياحضرت و والاحضرتها بود. در رژيم پهلوي درباريان هيچ انتقادي را بر نميتابيدند، از مديحهسرايي و تملق لذت ميبردند و از تملق ديگري حسادت ميورزيدند و چاپلوسان نيز براي رسيدن يا ماندن در قدرت، زبان به هر تملقي ميگشودند.
�محمدرضا خيلي لذت ميبرد كه گروهي از فرماندهان عاليرتبهي ارتش با آن لباسهاي پرزرق و برقجلوي او صف ميكشيدند و به ترتيب دست او را ميبوسيدند.� گاهي �در مراسم رسمي يا ميهمانيها... افسران عاليرتبهاي ارتش دست و يا حتي كفش محمدرضا را ميبوسيدند.� شاه چنان به دست بوسي معتاد شده بود كه خودش �دستش را درازميكرد� كه اطرافيان ببوسند. پابوسي شاه بعد از جشنهاي 2500 ساله در دربار به اوج رسيده بود. عبدالعظيم وليان- استاندار خراسان و نايبالتوليه-هر گاه به حضور شاه ميرسيد، روي زمين ميافتاد و پاي شاه را ميبوسيد.