روزهای هتک و روزهای بیحرمتی همیشه روزهای سخت و جانکاهیست. روزهایی که خبرها یک به یک مثل پتک بر سر آدمی فرود میآید و بیاختیار کاسه صبر آدمی را سرریز میکند. حالا دوباره روزهای سخت صبوری فرا رسید و برای چندمین بار جسارت هتاکی و بیادبی از سرزمینی سربرآورد که نامش را نهادهاند غرب متمدن و مهد آزادی! آنجا که تصورش - برای عدهای - با تصدیق دموکراسی عجیین است! اما وقتی همانان نه تنها اقدام هتاکان را محکوم نکرده، بل همهجانبه از توهین به پیامبر دین الهی حمایت میکنند، براستی کجا صاحب دانش و معرفت اند و کجاست آزادی در قاموس این شوالیههای تاریکی!
یا رب به اشک دیده ی شب زنده داران
یا رب به امّید دل چشم انتظاران
جام وصال یار را بر ما بنوشان
رخت فرج بر قامت مهدی بپوشان
. . .
من تمام رنج ها را دیده ام
با تمام دردها جنگیده ام
در جهان جمع بلاها کم بود
درد هجران لحظه اش ماتم بود
. . . . . نگارنده . . .اولین بار که برا آقام گفتم
خیلی دلم تنگ شده
آنها که قم هستند جمکران رفتید برام کنید با معرفت بیام
فضیلت و اعمال ماه ربیع الاول
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ماه ربیع الأوّل ؛ { اهمّیت / فضیلت . آداب و اعمال . وقایع }
فضیلت : این ماه مانند نامش بهار ماه های دوازده گانه است؛ چون ولادت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در این ماه اتّفاق افتاده است ... ( المراقبات . ص 71 ) .
روزه ی روز 17ربیع الأوّل بسیار فضیلت دارد و این روز، یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است (مفاتیح الجنان . فصل نهم . در اعمال ماه ربیع الأّوّل ).
.................................................................................................. .
آداب و اعمال :
شب اوّل : این شب در سال سیزدهم بعثت، مبداء هجرت حضرت رسول صلّی الله علیه و آله از مکّه معظّمه به مدینه منوّره بود و در آن شب در غار ثور مخفی شد و حضرت امیر علیه السّلام جان خود را فدای جان شریف او نمود و در جای آن حضرت خوابید ... و این آیه در شأن ایشان نازل شد : (( وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشری نَفسَهُ ابتِغَآءَ مَرضَاتِ اللهِ )) (مفاتیح الجنان . فصل نهم . در اعمال ماه ربیع الأّوّل ).
روز اوّل :
1- روزه . 2- زیارت : مناسب است زیارت جناب رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و امام امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در این روز (مفاتیح الجنان . فصل نهم . در اعمال ماه ربیع الأّوّل ) .
علاّمه*ی طهرانی«رحمة*الله*علیه» در کتاب معاد شناسی می فرمایند:
«علاّمه**ی طباطبایی*فرمودند: برادر من* در تبریز شاگردی* داشت* که* به* او درس* فلسفه* می*گفت*، و آن* شاگرد إحضار ارواح* می*نمود و برادر من* توسّط* آن* شاگرد با بسیاری* از ارواح* تماس* پیدا می*کرد. اجمال* مطلب* آن*که*: آن* شاگرد قبل* از آن*که* با برادر من* ربطی* داشته* باشد میل* کرده* بود فلسفه* بخواند، و برای* این* منظور روح* أرسطو را احضار نموده* و از او تقاضای* تدریس* کرده* بود. ارسطو در جواب* گفته* بود: کتاب* «أسفار» ملاّصدرا را بگیر و برو نزد آقای* حاج* سیّد محمّد حسن* إلهی* بخوان*. این* شاگرد یک* کتاب* «أسفار» خریده* و آمد نزد ایشان* و پیغام* ارسطو را - که* در حدود سه* هزار سال* پیش* از این* زندگی* می*کرده* است*- داد. ایشان* در جواب* می*فرماید: من* حاضرم*، اشکالی* ندارد.
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی ،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای ...
پس «خیر » را بکار ،
روی هر زمینی ...
وزیر هر آسمانی ....
برای هر کسی ....
تو نمیدانی کی وکجا آن را خواهی یافت؟!
که کار نیک هرجا کاشته شود به بار می نشیند ....
واثر زیبا باقی می ماند ،
حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد....!!!
«أَدْنی الْاِنْکارِ أَنْ یلْقی أَهْلَ الْمَعاصی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّة1»اگر در مقام نهی از منکر هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید، حداقل در برابر گناهکار اخم کنید وعبوس شوید. این تکلیف دیگر از هیچ کس برداشته نشده است. مگر این که مهربانی تاکتیکی باشد. یعنی با توجه به این که میدانید کسی اشتباه کرده است، اما چون میخواهید او را راهنمایی کنید، حتی ممکن است او را برای مهمانی به خانه دعوت کرده و با او به مهربانی رفتار کنید، و حتی به او کمک مالی هم بکنید. این برخورد حساب جداگانهای دارد و تاکتیکی برای هدایت افراداست. پس باید با آن اهل معاصی که گستاخانه و با پررویی میگویند به تو چه! میگویند آزادی است! میگویند دلمان میخواهد!باید با این افراد با ترشرویی و پرخاشگری صحبت کنیم البته اگر قدرت داشته باشید. اگر فردا شما را به جرم توهین و شهروندان جلب نکنند! روایت دیگری هست که آن را نیز بخوانم«عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه علیه السّلام اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مَلَکَینَ اِلی أَهْلِ مَدینَۀٍ لِیقَلَّباهاعَلی أَهْلِها فَلَمَّا اِنْتَهَیا اِلی الْمَدینَۀَ وَجَدا رَجُلًا یدْعُو اللَّهَ وَ یتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلکَینِ لِصاحِبِهِ أَما تَری هذا الدَّاعی؟ فَقالَ قَدْ رَأَیتُهُ وَلکِنْ اِمْضِ لَما أَمَرَ بِهِ رَبّی فَقالَ لا وَلکِنْ لا أُحَدِّثُ شَیئاً حَتَّی اُراجِعَ رَبّی فَعادَ اِلی اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی فَقالَ یا رَبِّ اِنّی اِنْتَهَیتُ اَلی الْمَدینَۀَ فَوَجَ دْتُ عَبْدُکَ فُلاناً یدْعُوکَ وَ یتَضرَّعُ اِلَیکَ فَقالَ اِمْضِ بِما أَمَرْتُکَ بِهِ فَاِنَّ ذا رَجُلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ2 » حضرت (ع) می فرمایند خدا دو فرشته را فرستاد تا شهری را زیر و رو کنند. گاهی عذابهای خدا این چنین است. مثل قوم لوط که فرشتگان به امر خداوند برای عذاب ایشان، شهر را زیر و رو کردند. خداوند دو فرشته را برای عذاب مردم این شهر فرستاد، زیراافراد ساکن در شهر گروهی گستاخ و متجاهر به فسق بودند، و این افراد به هیچ وجه توبه نمی کردند و دست از گناهشان برنمیداشتند. خدا دو ملک را فرستاد تا شهر آنها را زیر و رو کنند. این دو ملک وقتی آمدند، دیدند در میان مردم، مردم مقدسی است که خیلی اهل دعا و گریه و مناجات است. یکی از فرشتگان به دیگری گفت من جرأت ندارم این آدم اهل عبادت را عذاب کنم و شهر را بر سر او زیر و رو کنم. برویم یک بار دیگر از خداوند سؤال کنیم. ملک دیگر گفت وظیفه ی خود را انجام بده.
ملک اول گفت میترسم فرمان عوض شده باشد، شاید این طوری به ذهن او آمده بود که هنگامی که امر از جانب خداوند صادرشده بود، زمانی بوده که هنوز این فرد عابد توبه نکرده بود، در خلالی که امر به عذاب شهر صادر میشد، ممکن است این عابدتوبه کرده باشد. شاید تکلیف عوض شده باشد. باید مجدداً سؤال کنم. لذا آن ملک برگشت و از خدا سؤال کرد که من به آن شهررفتم تا وظیفه ام را انجام دهم، ولی دیدم فردی مشغول عبادت و تضرع است. آیا باید به تکلیف عمل کنیم یا تکلیف عوض شده است؟ خداوند گفت تکلیف به حال خود باقی است، بروید و شهر را خراب کنید. بعد خود خدا علت این را بیان میکند که چرا باید همین آدمی که اهل عبادت است، نیز مشمول عذاب شود .« فَاِنَّ ذا رَجلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ » . درست است که این فرداهل عبادت و دعا است، اما هیچ وقت رنگ صورتش به خاطر غیظ و غضب برای خدا تغییر نکرده است. یعنی این فرد با توجه به
این که گناه اهالی شهر را دیده است، اما رنگ او به خاطر خشم بر گناه عوض نشده است، به خاطر این که برای خدا تغییر حال برای او پیدا نشده بود، و خشم و غضب نکرده بود، باید در کنار افراد دیگر او هم عذاب شود.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1) تهذیب الاصول،ج 6، ص 176 ، باب 22 ، روایت 5
2)اصول کافی، ج 5، ص 58 ، روایت 8 .
آذرخشی دیگر از آسمان کربلا (مجموعه سخنرانیهای محمدتقی مصباح یزدی)
آیة الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی با اشاره به ایام عاشورا توصیه هایی به روحانیون فرمودند. ایشان در ابتدا به شرح وظیفه روحانیون پرداخته، فرمودند: امروز مردم تشنه اند، این عطش مستلزم سقایت شما از زلال معارف کتاب و سنت است. به هر جا رفتید سعی کنید این برنامه را انجام دهید: یکی: تحکیم عقائد، در این عصر تزلزل. دوم: دفع شبهات که امراض ارواح و قلوب ضعفاست. سوم: تهذیب اخلاق. چهارم: تعلیم احکام. این ارکان اربعه اگر در تبلیغ شما جمع بشود، اجر شما حساب ندارد.
معظم له در ادامه ضمن نقل روایتی از حضرت سیدالشهدا علیه السلام در کفالت ایتام آل محمد علیهم السلام فرمودند: ما وقتی این روایت را دیدیم، مدتی متحیر بودیم. اگر در ایام عاشورا، یک یتیم از شیعه را هدایت کنید ، نصیبت این است: خدا به تو خواهد گفت: ایها العبد المواسی. کسی که خدا به عبودیت او را بپذیرد، بالاتر از این دیگر چیزی نیست. این کلام سید الشهدا علیه السلام است: قال الله عز وجل: ایها العبد المواسی! انا أولی بالکرم منک. تو کرم کردی، رفتی یتیم عزیز ما را به هدایت و ارشاد کفالت کردی ، من به کرم از تو سزاوارترم. آن کرم چیست؟ به هر حرفی که از دهانت در ایام عاشورا برای هدایت یتیمان سید الشهدا بیرون آمده، هزار هزار قصر دارید. این کلمه محیر العقول است. متن حدیث این است: بعدد کل حرف علّمه ألف ألف قصر وضموا إلیها ما یلیق بها من سائر النعم؛ ضمیمه کنید به آن قصرها آنچه که لایق به آن قصور است از سایر نعم. این اجر انذار شما.
آیة الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی سپس روایتی را از امام زمان علیه السلام تبیین نموده، فرمودند: زکریا از خدا خواست تا اسماء خمسه را به او یاد دهد. پس هر وقت زکریا اسم محمد و علی و فاطمه و حسن علیهم السلام را یاد می کرد، تمام همومش زائل میشد و ابواب سرور به رویش فتح میشد. از خدا پرسید: پروردگارا! اسم آن چهار نفر را می برم، ابواب سرور به روی من باز میشود، اما چرا وقتی اسم حسین را می برم، تمام غم ها به من هجوم می کند و چشمانم پر از اشک می شود؟ خداوند از قصه او، او را آگاه ساخت. وقتی آن را شنید سه شبانه روز از محرابش بیرون نیامد و در این سه روز کسی را نپذیرفت و به گریه و نوحه خوانی پرداخت. این را زکریا می فهمد، نه من و تو.
معظم له در پایان به عظمت عمل سید الشهداء علیه السلام اشاره کردند و سپس فرمودند: همه انبیا به یاد او گریه کردند وهمه به زیارتش می روند، تمام ملائکه هر شب جمعه دور قبر او می گردند، اما یک زیارت استثنائی است! یک زائر برایش میآید، تنها هم نمیآید؛ با هزار پیغمبر، با هزار صدیق، با هزار شهید، با هزار هزار ملک از ملائکه کروبییّن، همه همراهش، به زیارت او میآیند. این زائر کیست؟ او مادرش فاطمه علیها السلام است. جمله این است : وقتی کنار آن قبر میآید و چشمش به آن بدن می افتد ، دیگر گریه نیست، ناله نیست، شهقه میزند. وقتی آن شهقه را میزند هیچ ملکی در آسمان نمی ماند الا این که از تسبیح و تهلیل دست بر می دارد؛ همه گریان و نالان.